انقلاب ارتباطات باعث شد دسترسی عموم به مطالب نوشتاری بهصورتی باورنکردنی افزایش بیابد. تعداد کتابهای جدیدی هم که هرسال منتشر میشود اصلاً قابلمقایسه با دهههای پیشین نیست. طبق تخمین محققان، در سال ۲۰۱۶ حدود ۲ میلیون کتاب جدید منتشر شده است و تعداد صفحات اینترنتی به ۶/۴ میلیارد رسیده است که بعضی از آنها حجم زیادی از نوشتار را در خود جا دادهاند.
سرعت مطالعه متوسط یک فرد باسواد دانشگاهی، بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ کلمه در دقیقه است و یک کتاب معمولی حدود هفتاد هزار کلمه دارد و خواندنش تقریباً ۴ ساعت طول میکشد. با افزایش کتابهای جذاب از یک سو و کاهش سرانه مطالعه از سوی دیگر، افراد بیشماری حس میکنند زمان کافی برای خواندن کتاب ندارند.
شما هم وسوسه شدهاید که تندخوانی را بیاموزید؟ دورههای تندخوانی که وعده افزایش سرعت مطالعه را به همراه درک کامل مفهوم میدهند، بیشتر از نیم قرن است که وجود داشتهاند و به نظر میرسد که در بازارشان در سالهای اخیر رونق گرفته است. اخیراً نرمافزارهای مختلفی برای گوشیهای همراه عرضه شدهاند که ادعا دارند با فناوری به کمک شما میشتابند تا «عادتهای مطالعاتی نامطلوب» مانند بیان ذهنی را کنار گذاشته و حرکت چشمتان روی کاغذ را اصلاح کنید.
آیا میتوانیم مانند افرادی که مدعی استادی در تندخوانیاند، دو هزار کلمه در دقیقه بخوانیم و درعینحال، مفهوم نوشتار را درک کنیم؟
فرایند خواندن چگونه است؟
وقتی شروع به خواندن میکنیم، چشمهایمان برای لحظهای کوتاه، روی بخشی از نوشتار متمرکز میشود و سپس به بخش دیگری میرود؛ به این حرکت، چشمپَره میگویند. چشمپره بسیار سریع است و مکث چشم در خوانندگان باتجربه حدود یک چهارم ثانیه و زمان چشمپره حدود یک بیستم ثانیه است.
ساختار چشم ما به نحوی است که تنها بخش کوچکی از شبکیه چشم، دقت و تفکیک لازم برای تشخیص و خواندن حروف با اندازه متوسط را فراهم میکند. این بخش، در مرکز شبکیه قرار دارد و اگر کتابی معمولی را در فاصلهای مناسب بگیریم، تنها حدود بیست حرف در این منطقه قرار میگیرند و دیگر حرفها و کلماتی که بر بخشهای دیگر شبکیه تصویر میشوند، برایمان کاملاً تار و غیرقابل خوانش هستند. به این ترتیب، چشم ما نمیتواند در یک مکث، بیشتر از چند کلمه نزدیک به هم را بخواند و برنامههای تندخوانیای که مدعیاند میتوانند چشم را به نحوی تربیت کنند که در یک مکث، یک خط یا حتی یک صفحه را بخواند، ادعایی میکنند که از لحاظ بیولوژیکی غیرممکن است.
بیشتر چشمپرهها به سمت جلو هستند ولی گاهی چشم برمیگردد و بر کلماتی که خوانده است متمرکز میشود. حتی خوانندههای قهار هم بین ده تا پانزده درصد از چشمپرههایشان به سمت عقب است. این پسرفتها به جای اینکه عادت مطالعاتی بدی باشند، کاملاً هدفمند هستند. گاهی، چشمپره زیادی بلند است و چشم مجبور است کمی به عقب برگردد تا کلمات جا افتاده را بخواند، ولی اغلب پسرفتها به دلیل ضعف در درک متن رخ میدهند؛ به بیان دیگر، کلماتی را میخوانیم و متوجه منظور و معنی متن نمیشویم، به همین دلیل برمیگردیم و سعی میکنیم این مشکل را رفع کنیم. شاید واژهای را جا انداخته باشیم یا اشتباه خوانده باشیم، شاید هم میخواهیم آنچه را که دریافتهایم، با آنچه نوشته شده مقایسه کنیم. بعضی نرمافزارهای تندخوانی، با سرعتی ثابت، تنها یک کلمه را در هر لحظه به نمایش میگذارند که باعث میشود درک مخاطب از نوشتار کاهش بیابد. این مشکل زمانی شدت پیدا میکند که متن، طولانیتر از یک جمله باشد که در عمل، تقریباً تمام متونی که میخوانیم بیشتر از یک جملهاند.
برنامههای تندخوانی مدعیاند مکثهای بیشتر از یک چهارم ثانیه، عادت مطالعاتی نامطلوبی هستند، ولی باید توجه داشت که طولانی شدن این مکثها، نه به دلیل مشکل در بینایی، که به سبب اشکال در درک آن بخش از نوشتار رخ میدهند. زمانی که خوانندهای، مشغول خواندن متنی دشوار یا ناآشنا شود، هم پسرفت در چشمپره و هم مکثهای طولانی بیشتری را از خود نشان خواهد داد.
یافتههای ذکر شده که حاصل پژوهشهای متعددی هستند، نشان میدهند بینایی و حرکت چشم، سرعت خواندن ما را محدود نکرده است و نخستین محدودیتی را که برای افزایش سرعت مطالعه باید از میان برداریم، محدودیت مغزمان در درک و تحلیل معنی متن است. بنابراین، بعید است تمرینهای متعدد و متنوعی که توسط برنامههای تندخوانی ارائه میشوند تأثیر چندانی بر افزایش سرعت خواندن بگذارد؛ به بیان دیگر، حتی اگر با این روش بتوان سرعت مطالعه را افزایش داد به قیمت کاهش درک مطلب خواهد بود.
یعنی این برنامهها هیچ فایدهای ندارند؟
آیا همه این دورهها بیفایدهاند و هیچ کسی، هیچ بهرهای از آنها نمیبرد؟ اگر بخواهیم سرعت خواندن خود را افزایش دهیم باید چه کنیم؟
جمعی از محققان به این نتیجه رسیدهاند که این برنامهها میتوانند مثمر ثمر واقع شوند، البته نه به خاطر آن دلایلی که ادعایش را دارند.
نخست اینکه زمانی که مجبور میشویم با سرعتی بسیار بیشتر از آنچه به آن عادت کردهایم بخوانیم، مهارت مطالعه گذرا را فرا خواهیم گرفت و سرفصلها و نکات مهم متن را به سرعت خواهیم یافت. دانشآموزان و دانشجویان ممتاز، اغلب مهارت مطالعه گذرای مؤثر را فراگرفتهاند و نخست، نگاهی سریع به آنچه قرار است بخوانند میاندازند و سپس تصمیم میگیرند کدام قسمتها باید عمیقتر خوانده شوند.
البته شرکتکنندگانی که با جدیت در دورههای هشت تا دوازده هفتهای تندخوانی شرکت میکنند، اغلب علاوه بر بهبود مهارت مطالعه گذرا، در مطالعه عمیق خود نیز تغییرات مثبتی را مشاهده میکنند. درست است که رسیدن به عددی همچون دو هزار کلمه در دقیقه واقعبینانه نیست ولی میتوان به سرعتی حدود ۵۵۰ کلمه در دقیقه دست یافت. هیچ فردی با توانایی تندخوانی زاده نشده است و این افراد بالاخره به نحوی توانستهاند این مهارت را در خود پرورش دهند. شاید منطقیترین دلیلی که دورههای تندخوانی توانایی و سرعت خواندن افراد را افزایش میدهند، در این حقیقت ساده نهفته باشد که شرکتکنندگان در این دورهها، حجم عظیمی از متون را مطالعه میکنند؛ حجمی که قابلمقایسه با مقدار مطالعه معمول آنها نیست.
راز رسیدن به تندخوانی همین است. هیچ میانبری وجود ندارد و راه افزایش سرعت و کیفیت مطالعه، بیشتر خواندن است؛ کار نیکو کردن از پر کردن است. اگر برایتان مقدور است، همه جور متنی را در قالبهای متنوع بخوانید و شروع به خواندن در مورد موضوعهایی کنید که برایتان آشنا نیست تا توانایی درک خود را افزایش دهید، ولی لب کلام اینکه، تا میتوانید بخوانید.